از جر و بحث ریزی که دیشب با علی سر انیمیشن تبلیغاتی‌ای که ساخته بودیم داشتم، به دوتا نتیجه مهم رسیدم. یه دونه‌اش رو از قبل می‌دونستم: این که من در برخورد با بعضی آدما و رفتارهاشون، احساسی برخورد می‌کنم که به ضرر خودم تموم می‌شه آخرش.این جور مواقع می‌تونم چندتا کار بکنم: بنویسم برای خودم که چه حسی داشتم و این که فرض بکنم یه نفر دیگه این پیام رو به من داده. آیا همچنان همون حس قبلی و جواب قبلی رو بهش می‌دم؟ و تلاش کنم برای خودم برداشت خودم از پیام‌ رو بنویسم. این که چه چیزی ازش فهمیدم. گاهی اوقات از یه پیام چندخطی، فقط و فقط یه جمله‌اشه که توی ذهن تکرار و تکرار می‌شه. و این تکرار و مهم شدن‌اش بر پایه پیش‌ فرض‌های ما از شخص فرستنده پیامه. خب! خیلی واضح‌تر شد. :)
یه چیز دیگه هم این بود که پیج‌های پر مخاطب فارسی رو فالو داشته باشم، که برای انیمیشن‌های عامه پسندی که می‌سازم ایده خوب از چیزایی که توی جامعه مورد توجه‌ان جمع بکنم. چون انیمیشن‌های هنری خودم شاید خیلی مخاطب عام، به اون صورت پیدا نمی‌کنن (و قرار نیست پیدا بکنن!)

هی خانوم، یواش یواش - با ما اینجوری نباش!

رو ,یه ,بکنم ,تکرار ,می‌شه ,مهم ,این که ,که چه ,و این ,تکرار و ,برای خودم

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

هدهد، پیام آور عشق و فرزانگی خادمان شهدا گروه ادبیات اول متوسطه شهرستان شاهین دژ دانلود آهنگ حکیم باشی وبلاگ تفریحی و سرگرمی همه چیز در یک نگاه موسِم تَفَرُج مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام مشاوره برنامه ریزی درسی